قبل از هر فينالي خيلي در مورد قهرمانان پيشين آن جام و پر افتخارترين تيمهاي تاريخش صحبت ميشود. پيش از فينال ليگ قهرمانان همه از رئالمادريد ميگفتند که 5 جام اول تاريخ قهرماني اروپا را از 1956 تا 1960 از آن خود کرد. پوشکاش، دياستفانو و جنتو ستارههاي بيبديل آن تيم بودند. سفيدپوشاني که کاتالانها آنها را دشمن شماره يک خودشان ميدانستند. سطح اعتماد به نفس اين تيم در آن دوره بسيار بالا بود، روي حفظ توپ و بازي هجومي هم تأکيد داشتند. بزرگترين برد رئال در عرصه اروپايي هم به فينال 1960بر ميگردد که اينتراخت فرانکفورت را 7 3 شکست دادند. بازي پر گلي که نميشود حتي تصور تکرار آن را در فينالهاي کنوني ليگ قهرمانان داشت. با اين وجود پيروزي 3 يک بارسا برابر يونايتد را بايد جزو بازيهاي ويژه تاريخ 55 ساله جام باشگاههاي اروپا دانست. به قول روزنامه «لاوانگوارديا» آنها در فينال به زباني حرف ميزدند که بقيه دانش درک آن را نداشتند. از لحظهاي که بارسا پا به ميدان گذاشت اعتماد به نفس در جمع بازيکنانش موج ميزد. 6 نفر از 11 مرد ترکيب ثابت اين تيم ده ماه قبل با اسپانيا قهرمان جهان شده بودند و افتي هم در سطح بازيشان ديده نميشد. ارکستر پپ گوارديولا از ليگ قهرمانان 2009 که در آن به جام رسيدند- اجراهاي موفقي داشته. پويايي اين تيم غيرقابل توقف است. هرگونه تلاشي براي متوقف کردن اين تيم بازتاب همه آن موانعي است که فوتبال قهرماني اروپا طي 55 سال اخير سد راه خود ديده. اگر پوشکاش امروز فوتبال بازي ميکرد رسانهها با اشاره مدام به وزن زيادش او را روانه خانه ميکردند. البته او نقش مهمي در قهرمانيهاي رئال داشته اما هواداران امروزي دو بار قهرماني طي دو سال در ليگ قهرمانان اروپا و از پيشرو برداشتن حريفان قدر را دليلي براي بزرگ بودن بارسا عنوان کردهاند. رقبايشان هم آژاکس (73 1971) بايرنمونيخ (76 1974) ليورپول (81 1977) ميلان (1994 1989) و يونايتد در سال 1999 بودند. رئالمادريد را هم بايد در دوران زينالدين زيدان در نظر گرفت. با اين وجود بارسا براي مقابله با هر حريفي روي خطوط مياني و تهاجمي خود تأکيد زيادي دارد. کاتالانها داراي بهترين مثلث خط مياني- حمله در تاريخ هستند: «مسي، ژاوي و اينيستا.» ژاوي در ديدار با يونايتد به کابوس اين تيم تبديل شد و کنترل توپ را به طور کامل در ميانه ميدان در دست داشت. او پاسهاي نفوذي خوبي را هم از ميان شکافهاي خطدفاعي يونايتد براي پدرو، ويا و مسي فرستاد. بازي استادانه خطمياني بارسا جداي از زيبايي بسيار بيرحم هم هست. نميشود از آنها فرار کرد و در عين حال بازيشان هر حريفي را تحت تأثير قرار ميدهد. وقتي يک مدافع با اطمينان خاطر تمام به جلو ميتازد مثل جرارد پيکه، معلوم است که براي گلزني از خاوير هرناندس به تنهايي کاري بر نميآيد. اين تيم بارسا فرمول موفقيت را بارها به کاربرده و نتيجهاش را هم ديده. آنقدر اين کار برايشان جا افتاده که شکست خوردن در بازيهاي بزرگ براي بارسا قابل تصور نيست. موفقيت اينتر با هدايت مورينيو در ديدار با کاتالانها هم نتوانسته به مربيان ديگر اين اطمينان را بدهد که ميشود جلوي «تيکيتاکا» ايستاد. از زمان زيدان به بعد شايد بايد مسي را بهترين بازيکن بدانيم البته هنوز هم مقايسه او با ديهگو مارادونا زيادهروي محسوب ميشود. او سال به سال با پشتکار بهتر از قبل در اروپا ظاهر شده. چيزي که نميشد هميشه از مارادونا انتظار داشت. در کنار مسي، ژاوي است که با بازيسازيهاي خود تأثير زيادي روي تک تک حملات تيم دارد. ژاوي 31، اينيستا 27 و مسي 23 ساله هستند بنابراين فعلا اين مسير درخشان قهرماني پاياني ندارد مگر اين که جدايي غير منتظره گوارديولا در تابستان ساختار و فلسفه بارسلونا را به هم بزند. تا وقتي ماشين گلزني بارسا متوقف نشده فوتبال دنيا فقط ميتواند بايستد و آنها را تشويق کند.
نظرات شما عزیزان: